هیات دایر پاسخ میدهد!
کارگران و مساله تعیین حداقل دستمزد!

هر ساله مساله تعیین حداقل دستمزد یک عرصه تقابل جدی سرمایه و دولت و کارگر در پایان سال است. امسال نیز از هم اکنون تقابل در این عرصه شدت گرفته است. ملاحظات عمومی حزب در این عرصه چیست؟ شاخص های تعیین دستمزد کدامند؟ پروسه تعیین حداقل دستمزد چه باید باشد؟ کارگران نیازمند چه اهرمهایی در این تقابل هستند؟
علی جوادی: ذکر چند نکته پایه ای قبل از ورود به این بحث حیاتی است. جدال بر سر تعیین دستمزد یک عرصه جدی مبارزه طبقاتی میان کار و سرمایه در جامعه است. برای کارگر این جدالی بر سر سهم بیشتر و برخورداری از یک زندگی انسانی در یک جامعه ضد انسانی است. برای کارفرما این جدالی بر سر انباشت سرمایه، سود و استثمار بیشتر کارگر است. کارگر در این جامعه با دریافت دستمزد تنها توان کار کردن و حضور مجدد خود در بازار کار و واحد تولیدی را بدست می آورد. اما سرمایه در این معامله انباشت میکند. بر سرمایه و ثروت اجتماعی خود می افزاید. کارگر در این مبارزه برای هستی اش مبارزه میکند. برای برخورداری از یک زندگی شایسته انسان مبارزه میکند. کارگر در این نظام تنها زمانی میتواند کاری بدست آورد و نیروی کار خود را بفروش برساند که نیروی کارش منجر به تولید سود برای سرمایه دار شود. در غیر این صورت بیکار است و جزیی از ارتش بیکاران در جامعه و محکوم به فلاکت!
نیروی کار خلاق است. آفریننده و تولید کننده است. تمام قدرت عظیم جامعه بشری، تمام محصولات تولید شده در دنیای کنونی چیزی جز محصول قدرت کار و خلاقیت بشریت کارگر نیست. اما سهم کارگر از محصولات تولید شده اندک و ناچیز است. و تا زمانیکه چرخ اقتصادی جامعه بر این مبنا به گردش در می آید، تا زمانیکه نظام کار مزدی پا برجاست سهم کارگر در اساس فقر و محرومیت و فرودستی در جامعه سرمایه داری است. واقعیت این است که تا زمانیکه کارگر ناچار به فروش نیروی کار خود و انجام کار برای سرمایه و صاحبان وسایل تولید و توزیع معاش عمومی است، تا زمانیکه که نظام مزدبگیری و خرید و فروش نیروی کار انسانها هدف فعالیت اقتصادی در جامعه بشری است، سهم کارگر از کل ثروت اجتماعی محدود است. در این نظام نیروی کار تبدیل به کالا میشود و شرایطی که بر سرنوشت هر کالایی در جامعه سرمایه داری حکفرماست بر شرایط زندگی کارگر نیز حاکم میشود. بنوعی خود کارگر هم تبدیل به شیئی میشود که باید به شرایط سرمایه تن دهد. نیروی کارش را تا زمانیکه خریداری هست بفروشد، در غیر این صورت محکوم به گرسنگی و فنا و نابودی است. نفی نظام کار مزدی و ایجاد جامعه ای که در آن هرکس داوطلبانه به اندازه توان و خلاقیتش در تولید وسایل تولید زندگی و رفاه همگان شرکت میکند و به اندازه نیازش از این محصولات تولید شده اجتماعی بهره مند میشود، تنها راه پایان دادن به این تناقض و نابرابری عظیم اجتماعی است.
اما در عین حال و مادام که نظام سرمایه داری پابرجاست ما برای تحمیل گسترده ترین و بالاترین سطح زندگی و معاش مردم زحمتکش مبارزه میکنیم. چاره دیگری نداریم. در غیر این صورت هنوز در شرایط برده داری و شرایط برده وار زندگی میکردیم. مبارزه برای تعیین دستمزد یک رکن تلاش برای بهبود زندگی روزمره طبقه کارگر است. هدف ما در این مبارزه تحميل بخشى از حقوق حقه و پايمال شده کارگر به سرمايه داران و دولتشان است. هدف ما مصون کردن نسبى طبقه کارگر از عواقب فلاکتى است که سرمايه دارى به کل جامعه تحميل ميکند.
مبارزه برای تعیین حداقل دستمزد گوشه ای از مبارزه روزمره کارگر در این نظام است. دائمی و همیشگی است. همان طور که اشاره شده است، ملاحظات ما در مبارزه برای تعیین دستمزد علاوه بر مسائل پایه ای ذکر شده در بالا چند گانه است. مبنای تعیین حداقل دستمزد چه باید باشد؟ چه کسی باید حداقل دستمزد را تعیین کند؟ خریدار یا فروشنده نیروی کار؟ شرایط مطلوب برای تعیین حداقل دستمزد از زاویه طبقه کارگر کدام است؟
۱- در حال حاضر حداقل دستمزد در ایران ۱۸۳ هزار تومان در ماه است. خط فقر بنا به آمار خود مقامات رژیم اسلامی بالای ۳۵۰ هزار تومان است. این یعنی محکومیت به فلاکت و فقر. با ۱۸۳ هزار تومان در ماه نمیتوان حتی هزینه اجاره یک خانه دو اتاق خوابه را در شهرستانهای کوچک برای یک خانواده متوسط کارگری تامین کرد. در نتیجه اولین مبنای تعیین دستمزد نگرش عمومی نسبت به این مساله است. آیا کارگر انسان است یا یک ماشین تولید جاندار؟ کدامیک؟ در نگاه سرمایه، کارگر زنده است تا کار کند، محصولات جدید تولید کند و سود بیافریند. اما برای طبقه ما تعیین حداقل دستمزد نه بر مبنای نیازهای سود آوری سرمایه و انباشت سرمایه بلکه بر مبنای تامین معاش و نیازمندیهای یک زندگی انسانی در جامعه قرن بیست و یکم باید تعیین شود. ما انسانیم. کارگر انسان است. همان نیازهایی را دارد که سرمایه دار دارد. فرزندش، خودش، خانواده اش، نیازمند تفریح و استراحت و مسکن و درمان و فراغت و پوشاک و آذوقه مناسب اند. ما دو استاندارد در زندگی انسان ها در جامعه را نمی پذیریم. فرزندان ما شایسته همان زندگی ای هستند که فرزندان سرمایه داران از آن برخوردارند. محیط کار ما باید از همان ایمنی برخوردار باشد که محیط کار کارفرما برخوردار است. چرا باید قبول کنیم زمانیکه درمورد حداقل دستمزد صحبت میکنیم باید بپذیریم که کارگر بخش محروم و فقیر و بی بهره جامعه است؟ چرا؟ چه کسی گفته است؟ چه کسی حکم داده است سهم طبقه ما محرومیت است؟ چرا سرمایه دار نباید بخش محروم جامعه باشد؟ اصلا چرا محرومی باید وجود داشته باشد؟ در مبارزه برای تعیین دستمزد فعالین کارگری در درجه اول باید این نگرش ضد انسانی سرمایه به کار و نیازمندی هایش را زیر نقد کوبنده خود قرار دهند. نباید به کم قناعت کرد. نباید به حداقل بسنده کرد. نباید اجازه داد حداقل دستمزد بر مبنای خط فقر و محرومیت رقم زده شود. در برخی جوامع غربی محافل پیشرو کارگری بمنظور کنار زدن چنین تصویری از تعیین دستمزد صحبت از حداقل دستمزد نیست، بلکه صحبت از "دستمزد زندگانی" Living wage) ) است.
۲- مساله حیاتی دیگر این است که چه کسی باید در مقام تعیین حداقل دستمزد باشد؟ کارگر یا کارفرما؟ فروشنده نیروی کار یا خریدار نیروی کار؟ طرح مساله به این صورت وارونه بودن این جوهر معامله نابرابر میان کار و سرمایه را نشان میدهد. کدام خریداری در نظام سرمایه داری قیمت کالاهای مورد نیاز خود را تعیین میکند؟ آیا مستاجر اجاره مسکن مورد نیاز خود را تعیین میکند؟ چگونه است که در تمام قلمروهای اقتصادی که قوانین نظام کار مزدی حاکم است خریدار و "صاحب" کالا تعیین کننده قیمت "کالای" خود است، اما کارگر نمیتواند قیمت کالای خود یعنی نیروی کار خود را تعیین کند؟ این زورگویی و قلدری ذاتی نظام سرمایه داری را نباید پذیرفت. صالح ترین کسانیکه میتوانند و باید حداقل دستمزد را تعیین کنند نمایندگان منتخب کارگران هستند؟ تنها و تنها نمایندگان منتخب کارگران میتوانند و باید میزان دستمزد را تعیین کنند. و این ما را به مساله تشکل و نمایندگان کارگران میرساند. در حال حاضر طبقه کارگر فاقد حق قانونی برای تشکیل تشکلات توده ای خود است. سرکوب سیستماتیک تلاشهای کارگر در این عرصه یک رکن پایه ای هویت ضد کارگری نظام اسلامی و سرمایه داری در ایران است. رژیم اسلامی میکوشد تا تشکلات اسلامی و دست ساز خودش را، انجمن های اسلامی، خانه کارگر و شوراهای اسلامی،  به کارگران حقنه کند و این ارگانها هم خود را در مقام چنین نقش مضحکی قرار میدهند. در حقیقت افشاء و طرد این زائده ها و ارگانهای ضد کارگری یک اقدام تعیین کننده در پروسه شکل دادن به تشکلات واقعی کارگری است. اما کارگران میتوانند این خلاء را با تشکیل مجامع عمومی خود بسرعت جبران کنند. سازمان دادن مجامع عمومی کارگری، پرداختن به مساله تعیین حداقل دستمزد، انتخاب نمایندگان واقعی کارگران در مجامع عمومی کارگری، یک تلاش جدی در این راستا است.
۳- اما بالاخره چه رقمی را باید کارگران اعلام کنند؟ در سالهای گذشته بخشهایی از کارگران، کارگران برق و فلز کرمانشاه، رقم ۶۰۰ هزار تومان را اعلام کرده اند. در برخی از محافل کارگری صحبت از یک میلیون تومان است. در تعیین این ارقام معمولا دو فاکتور در نظر گرفته میشود. یکی حداقل تعیین دستمزد در یک شرایط "ایده ال" است و دیگری آنچه ممکن و قابل حصول است. معمولا ارقام اعلام شده بین این دو حد در تغییر است. چه باید کرد؟
بنظر من باید از آنچه سهم و حق کارگر است آغاز کرد. حداقل دستمزد باید به نیازهای یک زندگی انسانی پاسخ گو باشد نه به آنچه "ممکن" است. در تعیین این حداقل دستمزد باید توقعات انسانی از زندگی را مبنا قرار داد نه بی حقوقی و فقر و فلاکتی که سرمایه و دولت آدمکش اسلامی به طبقه کارگر تحمیل کرده است. اما آنچه قابل دریافت و حصول است در اساس محصول قدرت و توان طبقه کارگر در هر شرایطی است. دستمزد تعیین شده در هر دوره محصول مبارزه و کشمکش است. محصول توازن قوای میان کارگر و کارفرما و قدرت عمل سیاسی و اعتراضی کارگر در جامعه است. اگر تلاش اعتراضی در این وضعیت برای تعیین دستمزد سازمان داده نشود، میزان دستمزد را نیز نمایندگان سه گانه کارفرما و دولت و تشکل های دست ساز دولت تعیین خواهند کرد. این وضعیت میتواند با تلاش آگاهانه فعالان و رهبران رادیکال و سوسیالیست کارگری تغییر کند. کارگر نیازمند تشکل و اهرم دخالتگری خود در این جدال است. از هم اکنون باید دست به کار شد. *  

 

دیگر مصاحبه های نشریه